طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

طاهایی

من اومدم

دو سه ماهی مامانی نتونست عکسی ازم بذاره الان همه رو به صورت خلاصه میذاره کباب خورون .......... آی دلی از آب بازی در آوردم جاتون خالی دوچرخه تولدم نمایی از استراحت بعد از دوچرخه سواری من ...
12 خرداد 1395

عکسای خوشگل طاها گلی

اینم عکسای آتلیه ای طاها در دو سال و هفت ماهگی طاها همش درگیر این مدادها بود که چرا نمی نویسن. می خواست باهاشون نقاشی کنه. اینم طاها گلی که عین مردها خودش می شینه رو صندلی تا موهاش رو کوتاه کنن. عشق ماشین آتش نشانی. شب هم بغلش می گیره تا بخوابه   ...
23 دی 1394

طاها گلی در این روزها

طاها یه کیف قدیم مامانی رو برداشته بود و همش دنبال پول بود. بهش دو تا سکه دادیم بعد گفت کارت می خوام.  وقتی کارت دستش رسید با ذوق بغل کرد و خوابید. مامانی هم یه ژله خوشگل واسه طاهایی درست کرد. اولش نمی دونست این چیه بعد که با انگشت زد داخلش کشف کرد که این به قول خودش ژیلی هست طاها گلی وقتی از حموم اومده بود بیرون این لباس خوشگل رو بابایی واسه طاهایی خریده این هم نمایی از دیشب که طاها با ماشین آتش نشانی داشت بازی می کرد. ...
18 آذر 1394

آبان و تولد مامانی

اول از همه عکسی از اثر هنری طاهایی گذاشتیم که شما هم ببینید. یه روز جمعه همراه با مامانی سوار اتوبوس شدم. تو راه هی ذوق زیرگذرها رو می کردم. تولد تولد تولدت مبارک مامانییییییییییی تولد مامانی هست اما کیک رو برای من سفارش دادن بعد از عکس گرفتن من یه کم با ماشین هام بازی کردم در این عکس هم دهنم پر از کیک هست ...
2 آذر 1394

طاها در مهر پاییز

ماه مهر رو طاها با رفتن به جشن شکوفه های کلاس اولی ها شروع کرد. مامانی هنوز برای تو زوده مدرسه رفتن. مامانی واسه طاها کیک درست کرد. تا بابایی خواب بود ما دو تا دست به کار شدیم توی مهر تولد پسرعمه های طاهایی هم بود پارسا و آبتین (تولد 13 سالگی و 2 سالگی داداشا) یه موقع با تولد من اشتباه نگیریدا من برای شمع فوت کردن می اومدم جلو ...
23 مهر 1394

بیا بخوریم......

طاهایی که الان دو سال و سه ماهش هست ماشاءاله قشنگ حرف می زنه و هی کلمات جدید به کار می بره که مامانی و بابایی می مونن که از کجا یادت گرفته وقتی طاها غذاش رو کامل خورد و مامانی براش جایزه ژله آورد. طاهایی مشغول خوردن جوجه کباب با نون و گوجه فرنگی. البته همراه با تماشای تلویزیون بیشتر موقعها وقتی می گیم کجا بریم می گه باغ جنت. خیلی دوست داره  یعنی از بس طول روز دویده بود که بیهوش هشت شب نشده رو مبل خوابش برد ...
16 شهريور 1394

طاها در یک هفته

جمعه هفته پیش بود که بابایی یهویی ظهر تصمیم گرفت ما رو ببره سپیدان سریع آماده شدیم و میوه برداشتیم و راه افتادیم البته همون تو شیراز موندیم از بس ترافیک بود و تصمیم گرفتیم بریم هایپراستار. من فرمون چرخ خرید رو به دست گرفتم شب هم مامانی برامون کیک درست کرد. بیا و ببین چه تزیینی کرده واسه طاهایی بذارید کیک مون رو بخوریم هی ازم عکس نگیرید. اینایی که می بینید دور دهنم هست شکلات کیک نیستا. من بچه تمیزی هستم وای اگه ببینید بابایی برام چی خریده. لباس خلبانی اینم همین نیم ساعت پیش تو حموم و بعد از حموم  ...
9 مرداد 1394

طاها همین طوری

سلاممممممممممممممممممممممممممممممم من با یه تاخیر دوباره اومدم. هواپیمای طاهایی به قول خودم آپاتا هفته ای چند روز میاد پیشم، بقیه روزها مسافر می بره و اینجا نیست. اون ساعت هایی که میاد پیش طاهایی حسابی باهاش سرگرمم. اینم وقتی که از حموم اومدم بیرون و ماشین به دستم. چه تمیز و خوشگل شدم بابایی. دستت درد نکنه که منو حموم می بری. شبها هم میرم دندون هام رو مسواک یا به قول خودم مسداک می زنم. بعدم میام به بابایی و مامانی نشون میدم که چقدر تمیز و خوشبو شده دهنم. اینم همین الان یهویی. وقتی از صبح تا نه شب اصلا نخوابیده بودم و دیگه یهو بیهوش شدم. مامانی فقط برام سه بار شعر یه روز یه آقا خرگوشه خووند و ...
31 تير 1394

پسرمون دو ساله شده

طاها جون تولدت مبارک باشه تو قشنگ ترین و بهترین هدیه خدا به ما هستی. با تمام وجود دوستت داریم. پسر ما دو ساله شده و یه مهمونی کوچولو براش گرفتیم. امسال مامانی یه نیت داشت که به بچه های سرطانی کمک کنه و تولد مختصر بگیره. به جاش پولش رو بدیم به بچه هایی که واقعا به کمکون نیاز دارن. خدا همه بچه ها رو سالم نگه داره و اونایی که مریضن شفا بده.انشاءاله وقتی لبخند می زنی دنیا رو بهمون میدی. تو تمام قلب مامان و بابا رو واسه خودت کردی. لحظه لحظه بزرگ شدنت رو با عشق دنبال می کنیم. همیشه سالم و خوشحال باشی انشاءاله امسال تولد طاهایی و بابایی رو توی یه روز گرفتیم. اینم کادوهامون بعلاوه وجه نقد که تو عکس نیست. از همه ...
23 خرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طاهایی می باشد